شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.


درست است که رویاهای من کالند میان تمام آیینه های لالی که نمی بینم و تو از آن پرده بر میداری

اما طاقتم طاق می شود وقتی که در بحبوحه سالگرد سلامی گرم ، چشمان شفاف تو رویای کویر می بافد

رویای چای داغ



تو یک خاطره ای ، یک احساس نجیب که مال من نیست

ولی گه گداری خیال من، با شیطنت کودکی که پشت پرچین ها،هم آغوشی نابالغی را دید می زند ، با تکرار تو به شفاف ترین ثانیه های گذر عمر دست می کشد و من میان نوشیدن چای داغ عصر گاهی ، زندگی ابدی خودم را در رویاهای شبانه 100 سالگی تو را آرزو می کنم