شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شاعرانه ها

                      

 

تقدیم به یک دوست برای لحظات ناب حسادت عاشقانه اش


تو یک خلائی، یک حسرت نابالغ میان اندوه سالهای میانسالی زودرسم

مثل معجزه تلنگر یک جوانه به حس کبود یائسگی

تو با مقیاس مترها و کیلومترها از من دوری ، دور

پس چرا این قدر صدای خنده های مستانه ات با گوش دلبستگیهایم همسایگی می کند؟

پس چرا گرمای انگشتانت که روی شانه های دوستت آرام نشسته گونه مرا ناآرام می کند؟

پس چرا توشراب شیراز می نوشی و من به یاد شعر ناب چشمانت تا آن سوی بی تابی مست می شوم؟

پس چرا اینقدر دور ، دور دور به سیگارت پک می زنی و من اینجا تا هوای سرسپردگی تو دود می شوم؟

 رنگ دریایی که روی پوستت نشسته وقل قل قلیان شاه عباسی به هم آویخته و من هرم نفسهای باد را که میان موهایت پیچیده نفس می کشم

  من در خیالی ناب، با ترنم ملایم خواب، در میان پیچ و خم ملحفه ات  که رقیبانه با من روی تاب گردنت بوسه میزند، دست و پا می زنم و در روح تمام آنها که تورا دارند، درلباسهایت، بالشت با زنانه ترین حسادت حلول می کنم

راستی چرا نم باران پاییزی امشب با لحن صدای تو روی بام خانه ام باریدن گرفته است؟

ترنج خانوم

                            
تقدیم به میثا کوچک درونم

دیشب بازم خوابتو دیدم

همون خواب همیشگی، تو ساحل بودیم
تو رو زانوهات نشسته بودی و گوش ماهی ها رو از تو شنهای خیس جدا می کردی. گاهی هم با هیجان بر میگشتی و با یه جیغ کوتاه یکی از اونا رو نشون میدادی میگفتی : اینو ببیییین، شبیه گوشای ترنج خانومه
منم می خندیدم و با یه چوب کوتاه روی شنها، اسم ترنج خانوم و می نوشتم بعد تو هی ایراد می گرفتی که چرا یه کمی خوش خط تر نمی نویسی
از جات بلند میشدی و چوب و از دستم می گرفتی و شکل ترنج خانوم و با لبه های تیز چوب نقاشی می کشیدی
همیشه واضح ترین طرحها رو ، روی تاریک ترین صفحه هم می تونستی بکشی
نقاشی ترنج خانوم تو، هم موهاش منگوله ای بود هم گوشواره شکل نت سل شو میشد روی تیرگی شنها تشخیص داد اصلا خنده نقاشیت هم مثل خنده های خود ترنج خانوم بود همون خنده های تمسخرآمیز همیشگی
تو از همون اولش هم گوش ماهی ها رو باور کرده بودی هم بازی دریا رو.
برای همینم با من نیومدی و الان همه شب رو شنها می شینی و ترنج خانوم و روی پاهات می خوابونی و براش لالایی می خونی
دیگه خیلی وقته که داری تو خوابهای طوفانی من زندگی می کنی