شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

...

دلتنگم از همه دلتنگی ها

دلتنگی هایی که بوی دوری دارد و کافور

دلتنگم برای نفسهایی که آزادانه کشیده ام


به یاد نمیاورم دلتنگی های کوچکی را که بودند،

نه اصلا نمی دیدمشان،

نه برای این که ناچیز بودند.


راستش به این دلتنگی های ناچیز  نباید خیلی رو داد چون آنها هم گاهی برای خودشان باروت خاموشی هستند


کنار خودم نشسته ام و چترهای گل بابونه را تکه تکه می کنم

چیزی از دلبستگی و دلتنگی دیروز به یاد ندارم ،نه دیروز، نه حتی روزهای پیش تر


ببین که چگونه در میان حجم انبوه دلتنگی های ناچیز و وسیع دیروز و دیروزهایم برای امروز،حالا،همین ثانیه..

آتشفشانی روشن ساخته ام