شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

پاسخی برای آخرین پست به تماشا سوگند

 دلم می خواهد از روزهایی که با هم داشتیم بنویسم 

روزهایی که من تورا با تمام وجودم می خواستم و تو هم. 

روزهایی که یک دختر 18 ساله و یه پسر 23 ساله چنان ار گذار اختلاف بزرگترها عبور کردیم که امروز وقتی به آنها فکر میکنم جز خاطره ای طنز از آن توی ذهنم بر جای نمونده


یادت میایید وقتی دکترا نظرقطعیشون و دادن  هردمون بازم اولش خندیدیم

ولی چه روزها و شبای زجر آوری رو تو تنهایی هامون  تجربه کردیم عادل

یادت میاد  شبی رو که دستتو را از دورحلقه کمرم برداشتی تا دورترین ستاره را از آسمان برایم بیاوری؟ من باورم نشد؟

ولی تو برگشتی و مشت دستات را باز کردیو من به راستی تلالو ستاره در وسط انگشتانت دیدم 

لمسش کردم _اولین دفعه ای بود که به یک ستاره دست می کشیدم_ 

 ستاره رو تو دستانم گذاشتیو گفتی این ستاره بخت ماست.اون و توی هفتمین گنجه قلبم  قایم کردم

 اون روزا تو مثل من کوچولو بودی فکرمون یکی، خواسته هامون یکی، لذت بردنمون از زندگی هم یکی..یکی...یکی. 

به جاش تو یکی یکی یکی بزرگ و بزرگتر شدی مسولیت یه زندگی به تنهایی روی شونه هات افتاد دیگه خیلی خسته بودی

مسولییت شروع یه زندگی و در آخر مشکل من 

مهمون ناخونده ای که بعد از من تو بیشترین عذابش و کشیدی حتی گاهی که من کم میارم این تویی که دستامو می گیری و بلندم می کنی و اشکامو پاک می کنی. 

من خورشید نیستم عادل ،ستاره هم نیستم ولی فقط اینو می دونم

که تا وقتی تو بخواهی در کنارت خواهم ماند



 

نظرات 20 + ارسال نظر
بابک جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ق.ظ

من اخر یه زن خوب واسه عادل می گیرم
شما دیگه به روغن سوزی افتادی خواهر

آدم یه داداش مث تو داشته باشه دشمن می خواد چی کار؟

عادل قربانی جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:44 ق.ظ

بابک جان، داری منو نفرین می کنی یعنی از فکرش بیا بیرون. بسه دیگه.

خدا از دلت بشنوه عادل جاااااااااان

مامانگار جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:22 ق.ظ

عشق جایی بارورتر میشه که همراهی و همدلی و صبر و طاقت بپاش بریزی...اونقدر قوی میشه و تنومند که با طوفانها هم سرخم نمیکنه...
..میثاجان پابپا هستیم باهات...کنارت..
...به امید روزهایی بهتر...خیلی بهتر..

مرسی مامانگار جون
می دونم. اگه همدلی و دعاهای اونایی که دوسشون دارم مث شما نبود واقعا تحمل این روزا سخت می شد خیلی سخت

دل آرام جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ق.ظ http://delaramam.blogsky.com/

معلومه که خورشیدی
یه خورشید پر نور برای زندگی عادل خان
میثا ، یادته گفتم توی ذهنم به عنوان یه دختر مقاوم نقش بستی ؟ هنوز روی حرفم هستم . بهت ایمان دارم ، به انرژیت و استواریت

مرسی دلی گلم
ممنونم از همدلی و مهربونی بی نظیرت

طاهره جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ب.ظ

مطمئنم خوب میشی و همه چی برمیگرده به روزای اولش.... دختر به همین عشق حقیقی و ناب و ملموسی که تو زندگیت هست به صداقت هر دوتون قسم میخورم و یقین دارم که تو خورشید تابان تا ابد کنارش میدرخشی.... کم قدرتی نداری دختر....

مرسی طاهره عزیزم
مرسی بی نهایت ممنونم

سفیدبرفی جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ http://manoharfhayedelam.blogfa.com/

میثای عزیز خدا بد نده ....
مثل همیشه این نیز بگذرد ، صبور باش ...

از ته دل برات آرزوی سلامتی دارم و منتظر یه عکس جدید با لبخند شیرینت در کنار عادل خان هستیم ...

مرسی چشم.

آرزو بانو جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ http://anahita718.persianblog.ir

وااااااااای میثا چقدر قشنگ نوشتی دوست دارم حست رو...

آرزوی عزیزم تو همیشه به من لطف داری

مرضیه جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:11 ب.ظ http://www.bglife.blogsky.com

وای نوشتی...چه خوب. معلومه که خورشیدی.اونی که از دور میبینه بهتر می تونه قضاوت کنه... و این عشق و علاقه ای که توی قلب شما دو تا هست باعث میشه هر سختی رو به راحتی بگذرونی.میثا زندگی هم سختی داره هم خوشی...خوشبختی اینه که یه همراه خوب داشته باشی و کنارش از خوشی و نا خوشی بگذری. خدا رو شکر تو خوشبختی و این این مهمون نا خونده فقط اومده که به شما دو تا نشون بده چقدر عاشق هم هستین و به زودی هم این مهمون میره مطمئنم

نمی دونم چرا همیشه با کامنتات بغض می کنم مرضیه
مرسی .امیدوارم همین طور باشه خوشگلم

پونه جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:46 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

بغض
اشک
همین
.
.
.
.

عزززیزم
پونه گلم. نمی خوام بغض کنی.هیچچ وقت

عاطفه جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ب.ظ

عشقتون تا ابد پایدار -

مرسی عاطفه جونم مرسی

هیشکی! شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ق.ظ http://hishkii.blogsky.com/

قربونت بشم با این عکس ناز و این پستت دیونم کردی
هردوتون خورشیدین شک نکن

منای عزیزم
مرسی. مرسی واقعا

افروز شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ

میثا،عزیزم خداهمیشه برای هم حفظتون کنه

ممنونم افروز عزیز

برای دخترم شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ب.ظ http://barayedokhtaram.blogfa.com

عزیزم ...بغضم گرفت ...

دلم نمی خواد بغض هیچ کدومتون و ببینم
این نیز بگذرد..

وانیا یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ب.ظ

الهی من قربونت برم میثایی
بمیرم که اینقدر ازت بیخبر بودم
این عکس منو آتیش زد و خاطره هات هزار بار بیشتر
میثا تاب دیدنتو ندارم تو این حال و روز
قربونت برمم نبینمت تو این حالو روز
کاش میشد باهات حرف بزنم

خدا نکنه وانیا جونم
خیلی دوست دارم
نگران نکن خودتو.اینم تموم میشه.

گلی دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ http://golenaz1.persianblog.ir/

دس به قلم که میشی اشک همه رو در میاری.
نمی دونم جریان چیه ولی از ته دل برات روزای خوب آرزو می کنم. و می دونم که عشق از همه چی قویتره و به همه چی قادره...

مرسی گلی قشنگم
دوستت دارم

خدیجه زائر دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ق.ظ http://480209.persianblog.ir

سلام
طاقت بیار دخترک من........فقط باید باور کنی معجزه ی عشقو........دعا می کنیم برات......به شش ماهه ی امام حسین وصل شو........خوب میشی عزیزم.....خوب میشی

وااااای خانم زائر
چه افتخاری که کامنتتون و اینجا می بینم
مرسی . چشم. من به دعای مامانها خیلی معتقدم .شمام برام دعا کنید

فرزانه دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:10 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

امید چیزیه که از اون ستاره که دیدی هنوز تو قلبت هست.
با ارزوی بهبودی و سلامتی

مرسی فرزانه جونم

na30b دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:27 ق.ظ http://www.fosil.blogsky.com/

به امید بهبودی و عشق پاینده

ممنونم

غزل پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://believeinme.blogfa.com/

آخی ...
چه دوست داشتم اینو
:)

صبا پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ

از خوندن پستتون خیلی لذت بردم

عشقتون مستدام و در حال رشد و شکوفایی

سلامت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد