شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

خود خود خودم

 

 

به گمانم من بخشیده شدم 

وقتی هیاهوی نگاهی را که نمی دیدم با یک سلام فرو نشاندی 

وقتی رد فریاد خشمت که بر گونه هایم سیلاب شده بود  کم رنگ شد  

فهمیدم که بخشوده شدم 

 

وقتی برای باران شدنم انگشتانت چتر پلکهایم شد 

وقتی که شب،

 بی دلهره از جنگ کابوسها،بالشم را نوازش کردم 

به این باور رسیدم. 

 

عجیب است 

بخشوده شدنم، بخشیدنت را می گویم 

 

پس چرا در پستوهای ذهنم 

و خرابه های دیواری که از حماقتم بر جای است 

هنوز خودم، خود خودم را نبخشیده ام؟ 

نظرات 11 + ارسال نظر
امید صیادی یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://ommidvar.blogfa.com

دورود /

اول بگم خوشحالم حال پدرت خوبه خدا رو شکر .
چند تا مطلب اخیرت رو یکجا خوندم .
مطلب درباره لیلا اسفندیاری خوب بود اما اون داستان بکش بکش رو خوشم نیومد . صرف نظر از اینکه در ؛ نوشته ؛ پرداخت خوبی داره اما تم این مدلی بیشتر آدمو میبره به پاورقی های مجله های خانواده در دهه شصت !
اجتماعی تر بنویس نه اینکه اون اجتماعی نیست اما اجتماع امروز مشکلات مهمتری داره .
؛ ضمیر من ؛ از اون دست مطالبه که خودم خوشم میاد بنویسم . دوست دارم بازی با افعال و ضمایر رو .
در خانه اخر هم اینکه خدا و مسیح یهودا رو بخشیدن مسیحیا نبخشیدن !

وقت خوش ././././././././././././.

سلام امید خان
مرسی از محبتتون
واقعیت اینه که داستان "خون بها"رو کاملا بدون هیچ فکر قبلی نوشتم موضوعش کاملا یهویی به ذهنم رسید وقتی هم شروع کردمش نمی دونستم چه جوری تموم میشه. همونطوری هم گذاشتمش اینجا.
ولی چشم کاملا حرفتون درسته
"ضمیرها و فعلها" رو هم خودم خیلی دوست دارم البته سر سوزنی هم به پای قلم شما نمیرسه
و جمله آخرتون واقعا منو به فکر انداخت
گاهی اوقات ما در مقابل خدا کاسه داغتر از آش میشیم.
مرسی برای حوصله ای که برای خوندن نوشته ها به خرج دادید
و بازم ممنون برای راهنمایی های همیشگیتون

مازیار یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:43 ب.ظ

تبریک میگم کاش اونی که باید ببخشه منم یروز ببخشه تا این همه نفریناش پشت سرم نباشه.الان پاکی مثل یه نوزاد خوش بحالت

مازیاااااااااااار
این لحظات عرفانی اصلا بهت نمیادا

فریناز یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام میثا جان
ببخشید اگه دیر اومدم...
خونه ی جدیدتو تبریک میگم

بلاگ اسکای هم خوبه...

امیدوارم این دفه دیگه کمتر بیوفا باشم و بیشتر به دوستای خوبی مثل تو سر بزنم


خودتم خودت رو میبخشی... یه کم زمان لازمه

پونه دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

کاری جز بخشیدن نمیشه

پری گلی دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ق.ظ http://kimiyagarepir.persianblog.ir/

خونه ی نو مبارک بانو.
همین که بدونی مسوول گلتی،یعنی لایق این سخاوتمندی هستی که بخشیده شی.

شهاب آسمانی دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ب.ظ http://empyrean.blogfa.com

خود خودت، خودت رو میبخشه ...
وقتی عهد کنی که دیگه تکرترش نکنی ...!
.
.
.
مشکل بلاگ اسکای اینه که نمیشه گل گذاشت ...!
... [گل]
برای خود خودت ...!

کاشکی بشه

دقیقا خودم هم گاهی اوقات همین مشکل بلاگ اسکای و حس می کنم
مرسی شهاب جان... [گل]

شهاب آسمانی دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://empyrean.blogfa.com

تکرارش نکنی ...!

دختر نارنج و ترنج دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ http://toranjbanoo.com

سلام میثای عزیزم
خوبی؟
فکر کنم مشکل اساسی ما آدم ها اینه که همیشه این خودمونیم که اشتباهات خودمون رو نمی بخشیم..... چون عزت نفسمون دچار مشکل شده... یا شاید اصلاً از روز ازل بهمون یاد داده نشده که چیزی به نام "عزت نفس" وجود داره...

آره نارنج جان
دقیقا مشکل قضیه همین عزت نفسه است

مازیار دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ

خیلی وقته خیلی کارا بهم نمیاد

مامانگار دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ب.ظ

...باید همه ذرات و رسوبات پستوهای درون رو حل کرد...محو کرد...و حلالش بخشش هست عزیز ..بخشش خودمون !!
...چنان میشورد و میبرد..که انگار از نو زاده میشویم...
...ارادتمند میثای نازنین...

سلااااام مامانگار جون گلم
خدا به هممون برای بخشش خودمون کمک کنه
چون سخت ترین کار ممکنه حتی سخت تر از بخشیدن دیگران.
شما بزرگوارید مامانگار جون

احسان صباغی دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:08 ب.ظ http://ehsansabbaghi.blogfa.com/

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد