از روز جمعه ۳۱ تیر، پیکر لیلا اسفندیاری در ارتفاعات هیمالیا و بین شکافهای یخی آرام گرفته است.
زنی که صعودهای زمستانیاش از مسیرهای مختلف به دماوند و صعودش از دیواره علم کوه، فقط گامهای نخست او در بلندپروازیهای بینظیرش در این رشته ورزشی بود.
اولین زن ایرانی بود که «نانگاپاربات ۸۱۲۶ متری» به عنوان دومین قله دشوار جهان را فتح کرد و در همان صعود، سرپرست گروهی بود که تمام اعضایش مردان زبده کوهنوردی ایران بودند.
باز به عنوان اولین زن ایرانی به انتهای غار پراو در کرمانشاه رسید و صعودش به یخچال دره یخار نیز موفقیت آمیز بود. در صعود به قله «کی دو» هم تا آستانه موفقیت کامل پیش رفت. قله هشت هزار متری گاشربروم۲ آخرین نقطهای بود که او بر آن گام گذاشت. جایی که حتی زبدهترین کوهنوردان جهان، برای برداشتن هر قدم باید پنج بار نفس بکشند.
عبدالعظیم برهمنی از کوهنوردان تیم ملی ایران، مقصر اصلی این اتفاق تلخ را کارگر ارتفاع بالای لیلا میداند و میگوید: «کارگر ارتفاع بالای لیلا هیچ کمکی به او نمیکرد؛ به نحوی که وقتی من برای لیلا چای آماده کردم، کارگرش حتی در کنار چادر هم نبود، چه برسد به اینکه در موقع لازم بتواند به لیلا اسفندیاری کمک کند.»
لیلا دیسک کمر داشت و جراحی هم کرد. گویا ریسک این عمل به قدری بالا بوده که خطر فلج شدن راهم در پی داشته اما لیلا با تمام مصائب مالی که او را در تنگنا قرار داده بود نه تنها بر این عارضه غلبه میکند،
بلکه ارتفاعات هیمالیا را هم زیر پا میگذارد.
لیلا اسفندیاری و ماجراهای حیرت انگیز صعودهای انفرادیاش به مرتفعترین قلل جهان؛ فقط زمانی بر سر زبانها افتاد که در بام جهان لغزیده و پایین افتاده بود.
همان جا که وصیت کرده بود
اگر افتادم، بگذارید بمانم. میخواهم «بام جهان» آرامگاه ابدیام باشد
روحش شاد و یادش گرامی باد
سروها ایستاده میمیرند تقدیم به کسی که ایستاده رفت.... و هیچوقت شکست را قبول نکرد...
خوش به حالش که همچین جایی آروم گرفت من همیشه به قول یه نویسنده بزرگ معتقدم که آدم باید جای مرگش لیاقتش و داشته باشه من همیشه آرزو می کنم تو آسمون بمیرم
خدا بیامرزتش... میدونی فرق اون با خیلیا تو چیه؟ اینکه هرچقدر مشکلات سد راهش باشن و هرچقدر هم که غمگین باشه به یه چیز ایمان داره و اون اینه که به هر نحوی که شده باید به نقاط بالا برسه. باید به اوج برسه و تو مسیر رسیدن به اون نقطه ی اوج هر سختی ای رو تحمل میکنه و هر شکست و ناراحتی ای واسش میشه یه تجربه واسه پیروزی... ایکاش ما هم همینجوری باشیم...
ایمان چیزیه که خود من ندارم حتی به خودم. این خیلی بده
وانیا جونم اصلا نیازی نیست که عامدانه بهش فکر کنی برای هرکسی یه جوری این فکر ایجاد میشه پس ذهنتو به این چیزا مشغول نکن قربونت برم امیدوارم سالیان سال در کنار عزیزانت خوش باشی و از زندگیت لذت ببری
مامانگار
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ
...به احترام روح بزرگ و همت بلند این زن کوهنورد..که روی استقامت و پایداری رو سفید کرد..والگویی شد برای زنانی که با قلبی پر از عشق به زندگی.. اراده را رام خود کرده..و بر بام جهان کوچک ما به فرای جهان چشم دارند..یک دقیقه سکوت میکنم..و بر او دروووووووود می فرستم.. ...اینان افتخار زنانند.. ...مرررسی میثاجان...
مرسی مامانگار جان واقعا اراده ای که داشت ستودنیه خیلی زیبا گفتید بله به احترامشون سکوت می کنیم
مازیار
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ
از کجا معلوم ایستاده رفت؟مگه تو دیدی چجوری رفت؟هاهاها
یه سری به تنهاییهام بزن
چشم
خوش به حالش که آروم گرفت ..
خوش به حالش که همچین جایی آروم گرفت
من همیشه به قول یه نویسنده بزرگ معتقدم که آدم باید جای مرگش لیاقتش و داشته باشه
من همیشه آرزو می کنم تو آسمون بمیرم
خدا رحمتش کنه
من دوست دارم تو دریا بمیرم
ایشالله که ۱۰۰ سال زنده باشی
خدا بیامرزتش...
میدونی فرق اون با خیلیا تو چیه؟
اینکه هرچقدر مشکلات سد راهش باشن و هرچقدر هم که غمگین باشه به یه چیز ایمان داره و اون اینه که به هر نحوی که شده باید به نقاط بالا برسه. باید به اوج برسه و تو مسیر رسیدن به اون نقطه ی اوج هر سختی ای رو تحمل میکنه و هر شکست و ناراحتی ای واسش میشه یه تجربه واسه پیروزی...
ایکاش ما هم همینجوری باشیم...
ایمان چیزیه که خود من ندارم حتی به خودم. این خیلی بده
خدا رحمتش کنه
من هنوز به مکان مردنم فکر نکردم
وانیا جونم
اصلا نیازی نیست که عامدانه بهش فکر کنی برای هرکسی یه جوری این فکر ایجاد میشه پس ذهنتو به این چیزا مشغول نکن قربونت برم
امیدوارم سالیان سال در کنار عزیزانت خوش باشی و از زندگیت لذت ببری
سلام روحش شاد
روح همه آزاد زنان ایرانی که در کنارمون نیستن شاد
...به احترام روح بزرگ و همت بلند این زن کوهنورد..که روی استقامت و پایداری رو سفید کرد..والگویی شد برای زنانی که با قلبی پر از عشق به زندگی.. اراده را رام خود کرده..و بر بام جهان کوچک ما به فرای جهان چشم دارند..یک دقیقه سکوت میکنم..و بر او دروووووووود می فرستم..
...اینان افتخار زنانند..
...مرررسی میثاجان...
مرسی مامانگار جان
واقعا اراده ای که داشت ستودنیه
خیلی زیبا گفتید
بله به احترامشون سکوت می کنیم
از کجا معلوم ایستاده رفت؟مگه تو دیدی چجوری رفت؟هاهاها
آره دیدم مهم اینه که چجوری نگاه کنی
خدا رحمتش کنه
آمین روحش شاد
خدا رحمتش کنه .
نمیدونم دلم میخواد کجا بمیرم .فقط دلم میخواد که زجر نکشم وقت مرگم
ایشالا که سالهای سال با سلامتی و خوشبختی زنده باشی دلارام جون
دوست عزیز با اجازتون و با ذکر منبع من این مطلب رو تو وبلاگم میذارم.تا بود که اسمی ازش نبود در نبودش یادشو زنده نگه داریم.ممنون