شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

ردپا


برای تو می نویسم ای شهزاده رنگین قصه ها

از رنگ آسمان بوی خورشید گرفته ای

کبوتر آفتاب در نگاهت تخم گذاشته است

ببین که چه بی واژه و سبک می خواهمت

ببین چگونه با خیال تاریکی شبها عجین شدم

و تو  چگونه صبح را فقط به بهانه ای از خیال خوابهایم دزدیده ای

دیشب  باز هم خوابت را در امتداد رد پای  برفهای زمستانی دیدم

مثل همیشه

جاده ای بی عبور از گذر کوچکترین نفسی،

من ، تو و هزاران سوال بی جواب.