خواب نبودم اما به بهانه بیدار نبودن قرنیه چشمانم میان سیاهی پلک بسته، دور حدقه چشمهایم می گردید و تا جمجمه ام قد می کشید
دلیلی برای بیداری هم نبود
صدای راننده هایی که که برای رسیدن به نمی دانم چی هرچه بیشترپدال گاز را لگد کوب می کردند روی ثانیه های بی حوصلگیم حسرت یک جیغ بر دلم گذاشته است
بالشم بوی تب می دهد و روکش تابستایم بهانه گیری می کند، فنجانهای نسکافه که هرکدام را به بهانه ای نیمه خورده باقی گذاشته ام حالا تبدیل به جاسیگاری شده اند اما جاسیگاری مشکی و قرمزخاج حسرت بوییدن خاکستر به دل دارد حال و هوای عجیبی ست حتی به فنجان های بی معرفت نسکافه که معده ام را آشوب می کند دلخوشم
فاکتور آمپولهای چن صد هزار تومانی روی میز، آخرین شماره روی گوشی از یک دوست که بعد از 6 ماه لذت راه رفتن دوباره روی ویلچر نشسته، بسته قرصهای آرام بخش، سرنگ، چسب ضدحساسیت و قلاده پیشو که امروز به عنوان آویز سرمها از لوله گاز روی سقف آویزان شده مضحک ترین صحنه دقیقه هایی ست که هنوز نمی دانم کدام پایان، در انتهای این راه برای من و ماهاست.
پایان خوشی را برایت آرزومندم
میثا
میثای خوبم
میثای عزیزم
میگذره..آخرش مهم نیست..شاید هم هست
اما این روزها میگذره ...و تو که همیشه عزیز دلی..
عزیز دلم...
پایان راه آغاز ِ راهی دلچسب
و شیرین است.. سختی راه
به عشق رسیدن به مقصد
هموار میشود...میدانم که
پر تب و تاب است اما چون
میگذرد غمی نیست......
دعای همه مابدرقه راهت
شاهــــــــــزاده ء کوچک
خوشبختی.......میثای
عزیز ِ ما: مطــمئنم که
همه چیز درست می
شود..................
یاحق...
به پایانش کاری نداشته باش دختر قشنگم
از بودن در کنار کسانی که دوستشون داری لذت ببر عزیزم
پایان ؟ همین "بودن" ِ تو زیباست ...
داستانها در پایانشون خلاصه نمیشوند . روند ِ داستان هست که اون رو دلچسب و گیرا میکنه . حکایت ما آدمها هم جدای داستانهای دنیا نیست ...
پایان همه مان یک جاست عزیزدل...
یکی گریان میرسد..و یکی خندان !
یکی با پشته ای گل قرمز...
و یکی با رویایی از جنگل سبز...
...سلام میثای گلم..
میثا جان بایان راه هم برای ما نا معلومه و هم برای اونایی که تو جاده سلامتی قدم میزنن.گرچه نوشته هاتو باور دارم چون خیلی وقتا زبان حال خودمم هست ولی بیا به بایان راه نیندیشیم.بیا به بهانه های ساده زندگیمون دلخوش باشیم...
خوبی میثا جان؟؟
کجایی میثا؟
خوبی شازده کوچولو؟کجایی؟
سلام
در این راه برایتان آرزوی موفقیت داریم
جات خالیه میثا...
میثا ؟
میثاجان ؟
دلتنگتیم...
یکم بنویس عزیز...
کجایی میثا جان ؟ دلمون برات تنگ شد ...
ایشالا که حالت خوب باشه
فروغو نیدی حتما؟ من به پایان دگر نیندیشم /که همین دوست داشتن زیباست
منی که بیرون گود نشستم این حرفارو راحت می زنم شعر راحت می خونم اما تویی که اون وسطی باید تصمیم بگیری که چه طوری باشه من نمی دونم چی شده اما امیدوارم اگر قرار به پایانه پایان خوشی داشته باشه
درود دوست عزیز
مدتی قبل ، زمانیکه بدنبال مطلبی در مورد کتاب شازده کوچولو بودم، به وبلاگ شما برخوردم. از اون روز تا بحال مطالب زیبای شما رو دنبال میکنم و آدرس این وبلاگ رو در لیست سایتهای مورد علاقه ام اضافه کردم.
بیان احساسات و نگارش زیبای شما واقعا کم نظیره و تبریک میگم.
وبلاگ آشپزی من
http://sibetal.blogfa.com/
وبلاگ دلنوشته های بنده حقیر
http://helent2000.blogfa.com/
اگر فرصتی دست داد خوشحال میشم میزبان عزیزی چون شما باشم.
برای شما دوست محترم آرزوی لحظاتی زیبا دارم.
سلامت و شادکام باشید.
در پناه حق
شیرجه های نرفته ...
گاهی کوفتگی های عجیبی به جا میگذارند.
کامو
سلام..ممنونم از مطالب زیبای سایت شما..بنده محبوب ترین داستان قرن رو یعنی شازده کوچولو رو ادامه دادم.تحت عنوان داستان کوتاه شازده کوچلو2اگه تمایل داشته باشید برای سایتتون ارسال کنم..بنده چند داستان کوتاه و شعر دارم که میتونید مطالعه بفرمایید.باتشکر:آقای م.ع