درست است که رویاهای من کالند میان تمام آیینه های لالی که نمی بینم و تو از آن پرده بر میداری
اما طاقتم طاق می شود وقتی که در بحبوحه سالگرد سلامی گرم ، چشمان شفاف تو رویای کویر می بافد
شازده کوچولو
پیشه ام نقاشیست...گاه گاهی قفسی میسازمبا رنگمیفروشم به شما
که به آواز شقایق که در آن زندانیستغم تنهاییتان تازه شود
کلمات را کنار هم چیده ای به مرمر استعارهکاری ندارم به گنگی اشاما دلم میخواهد طاقتت طاق نشود..بی تاب نباشی و شاد باشی.
خیلی زیبابود.ممنوندوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟ تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
لایک به تیراژه
سلامخیلی قشنگ مینویسی میثا
...از رویاها بگو......از چشمانی شفاف که می بافدشان... ..قلمت را مرتب بتراش...تیز کن...تا صفحات خواب شان نبرد...
شماکجایی میثاجان...چرا نمی نویسی عزیز..؟
شازده کوچولو
پیشه ام نقاشیست...
گاه گاهی قفسی میسازم
با رنگ
میفروشم به شما
که به آواز شقایق که در آن زندانیست
غم تنهاییتان تازه شود
کلمات را کنار هم چیده ای به مرمر استعاره
کاری ندارم به گنگی اش
اما دلم میخواهد طاقتت طاق نشود..بی تاب نباشی
و شاد باشی.
خیلی زیبابود.ممنون
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
لایک به تیراژه
سلام
خیلی قشنگ مینویسی میثا
...از رویاها بگو...
...از چشمانی شفاف که می بافدشان...
..قلمت را مرتب بتراش...تیز کن...تا صفحات خواب شان نبرد...
شماکجایی میثاجان...
چرا نمی نویسی عزیز..؟