وقتی که میان تودرتو ترین لایه های بودنم جان گرفتی من هنوز کودکانه ترین نگاه را به دنیا داشتم
تو آرام آرام در شریان و بافتهای تنم نفس کشیدی
خواستم لمست کنم اما خواستنی ترین های دنیا همیشه غیر قابل لمس ترینندو تو آرام در میان اندیشه هایم ریشه گرفتی و در جانم جوانه زدی
نمی دانم خدا آن شب در زیر کدامین درخت پیچک دنیا عاشقانه ودکا می نوشید که تو را آفرید و من به آفرینشش ناباورانه لبخند زدم و تو را با نام خودش بت نامیدم
باز هم نمی دانم که روز ی دیگر به کدامین خشم آدمیان بر من خرده گرفت که چون آفریننده ای خشمگین بتم را در مقابل چشمانم بر خاک کوبید
آن روز خدا در آسمان قهقهه زد و من برای تکه های تنت و برای نبودنت
مادرانه گریستم
خیلی زیبا بود
مرسی
مرسی بابک جان
چقد خوب نوشتی...
منو یاد یه حس انداختی...
مرسی فرشته جان
فقط آرزو می کنم تجربه مشترکی نباشه عزیزم
برای کودکی که هرگز زاده نشد..
نمیدونم این عوان کتاب اوریانا فالاچی چرا با خوندن پستت تو ذهنم چراغ روشن شد..
میثا جانم..زندگی..آدمها..بودن ها و نبودن ها..خودمون و حتی خدا را گاهی نباید جدی بگیریم..همه چیز گاهی یه شوخی مسخره است..یه شوخی مسخره که حتی ارزش لبخند زدن هم نداره..
تیراژه تیراژه تیراژه
چی بگم بهت دختر؟
به تو که حتی معنی سکوتم و هم نمی دونم چطور اینقدر دقیییییییق درک می کنی
مرسی که هستی
همین
مثل همیشه خوندمت و مثل خیلی وقتا حرفی ندارم برای زدن میثا جانم.ایکاش تو هم میتونستی این لبخند رضایتی که از خوندن نوشته هات رو لبم میشینه رو ببینی اونوخت دیگه نیاز نبود بگردم دنبال واژه ها واسه بیان حسی که نوشته ت بم میده

هرچه بیشتر میخونمت بیشتر از قلمت لذت میبرم ...
================================
راستی میدونستی من اولین بار که خوندمت(پررنگ ترین دفعه ای که تو ذهنم مونده به عنوان دفعه ی اول) همون نوشته ای بود که بابک نوشته بود و گذاشته بود توی وبلاگت. اون بار تنها دفعه ای بود که تو وبلاگت یه چیزی خونده بودم ولی زیاد خوشم نیومده بود،بعد از اون هرچی خوندم لذت بردم. ولی خب چون زیاد با نوشته هات اشنایی نداشتم نتونستم و روم نشد که بگم: نه، به نظرم غیرواقعی میاد، بعد فقط یه لبخند گذاشتم یادمه، وقتی بابک گفت اون نوشته مال اونه کلی از نوشته ش انتقاد کردم.
هروقت میام وبلاگت یاد اون نوشته میفتم. گفتم به خودت هم بگم
جزیره گلم
دوست مهربون و خوبم
حتی اگه چیزی هم نگی انرژی لبخندت تا بی نهایت بهم میرسه وچه افتخاری برتر از اینکه دوست داری دل نوشته های منو با اینکه می دونم اغلب اوقات تلخند و گزنده.
بابت لطفی هم که به من داری سپاسگزارم گلم ولی واقعیت اینه که قلم بابک محشر و فوق العاده است
واقعا نوشته های من اصلا به پای نوشته های بابک نمی رسن و اون تجربه فاخته نوشت های بابک برای من یکی از افتخاراته
ولی اینو میذارم به پای لطف و مهر همیشگیت عزیزم
فوق العاده بود میثا جونم
مرسی مازیار گلم
مادرانه ؟؟
میثا ؟
چه حس بدی پیدا کردم ... گلی نشکفته پرپر شد ...
دلم میخواد این متنت رو بارها بخونم و از لا به لای واژه ها حست رو بیرون بکشم .
بی اغراق پر حس ترین متنی بود که ازت خودنم و "واو" به "واوش" داره از حسی که تجربه اش کردی میگه ...
مرسی دلی گلم
مرسی به خاطر حضورت و برای گرمی کلماتت
ای جااااانم!
قربون اون گریه های مادرانه ات برم عزیزم
محشر نوشتی حست رو...
مرسی رها جان
و این تنها وقتیست که طپش و زندگی
بمعنای واقعی دروجود آدمی حلول
می کند..او هم گریسته به یقین
خوش بحالش..کاش ماهم وقت
آمدن بزندان آنقدر میگریستیم
که قاضی دلش به رحم بیایدو
به ماندنمان راضی شود...نه
آمدنمان.....................
یاحق...
نمی دونم آوا جان
شاید همین طوره که میگی..
...این بغض و حلقه اشک....میگه که فهمیدمت میثا ...
...که عشق..هر لحظه در تاروپود وجود زنانه و مادرانه ات آماده بارور شدنه ..
..عالی بود عزیزدل..
هربار با خوندنش بغض می کنم و با هربار خوندن کامنت شما اشکم سرازیر میشه
مرسی مامانگار جون
مرسی که در کنارم هستید
عزیزمممممممممممم
میثا جان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز با ذوق اومدم وبلاگت رو باز کردم .......
نرگس جون گلم
منو ببخش که شادیتو خراب کردم
ببخش منو
ای جـانــــــــم عزیــــزم...
چشام پر اشک شد
چه با احساس و زیبا نوشتی میثای عزیزم .
مرسی گلم
سلام میثای عزیز
نگران شدم ... خدا کنه اونی که فکر میکنم نبوده باشه ... اگه دوست داری خصوصی بهم بگو
سلام آقای طاهری عزیز
نگران نباشید ممنونم از محبتتون
فکر می کنم حدستون درست باشه
حس مشترک...
ما خانومها حسای مشترک زیاد داریم میثا...
لازم هم نیست بگیم...همین که من وقتی میخونمت اشکام سرازیر میشه یعنی فهمیدم...
باز تو شریانهای تنت حسش میکنی...همین روزا...
مرسی فرشته گلم
مرسییی از حست از کلامت از مهربونی بی پایانت
این پستت باعث شد چیزی ته دلم نگران بشه.نگران بتی که نیست و گریه های مادرانه... بیخیال همه بت ها و خدایی که خودش می دهد و خودش می گیرد.
شاد باشی
باهات موافقم مرضیه
ولی خیلی از اوقات نمبیشه خیلی هم خودمون و به بی خیالی بزنیم
میثا...
به دوستی ام با تو افتخار میکنم دوست نازنین نادیده ام..
هر چه که باشی..غمگین یا شاد..ساکت یا پر هیاهو..
..من به رفاقتم با دختری که این کلمات رو از اعماق دل نقش میکنه روی این سطور خالی افتخار میکنم..
گرچه غمگینم از غمگینی شازده ای که نمیدونم گل سرخش رو تو کدوم سیاره جا گذاشته..یا دلتنگ کدام روباه طلاییست
اما شازده کوچولو هر چه باشد باز هم شازده کوچولوست...
شاید بی ربط و بی جا باشه این کامنت..
اما دلم میخواست همینجا و همین لحظه بنویسمش..
دوستت دارم
اصلا هم کامنتت بی ربط و بی جا نبود چون دقیقا لحظه ای به دستم رسید که شدیدا بهش نیاز داشتم
مرسی تیراژه
برای دوستیت
برای مهربونیات
برای دلگرمیات
برای بودنت..
سلام میثا جانم
روزت مبارک عزیز دلم
زیبا بود زیبا...
غم غریبی داشت این نوشته
لینک میکنین؟منتظرم....
ای وای
سلام میثاجان
واقعادرودبرتو
این اولین باره واتفاقی اومدم تووبلاگت
فقط خواهشا بهم ایمیل بزن,منتظرتم باشه ایمیل توندارم میخوام باهات حرف بزنم باشه
توزیباترینی
منتظرتممم م م م م
سلام
عرض ادب و احترام و اردات به میثا ، شازده کوچولویی که مسئول ِ این همه دل ِ که عاشقانه دوستش دارن .
سرت سلامت
بسیار با احساس و به قول هادی FANTASTIC
سلام
نمیدونم خواستنی ترین ها در دنیا همیشه غیرقابل دسترس هستن یا اینکه وقتی چیزی رو که میخواستیم بدست میاریم دیگه برامون ارزش قبل روندارن
درود
متن بسیارزیبا و روانی ست.
و ذهن انسان را نیز به تکاپو وا می دارد.
برایت بهترینها را آرزو می کنم
چقدر متنت رو دوست داشتم شازده خانوم
چه خدای بزرگی داری بانو... :((
سلام
هی ما هیچی نمیگیم شما هم هیچی نمیگی؟
بیا یه اظهار وجودی بکن بابا
میگم یه پست خنده دار یا ترسناک بزار
اصلا 2 تاش رو همزمان بزار
کافیه یه عکس از اون گربه سیاهه بزاری
...
آخیییییییییییییییییییییی......:(
برای چنذمین بار آمدم و این پست را خواندم. هنوز هم حرفی ندارم جز یک آه بلند....
من ... فقط ... میدونم و می فهمم چی میگین بانو ... با بند بند وجودم می فهمم ....
Momkene maskhare be nazar biad, vali vaghan ettefagh miofte! Mikhai
surate kasi ro ke vaghan duset dare bebini? Ino be 10 nafar befrest
bad boro be addresse http://amour-en-portrait.ca.cx/ (in ye bazie
faransavie). Surate kasi ke duset dare zaher mishe! Khatare surprise
shodan (taghriban 90% shabihe)!"
Man khastam in bazio dor bezanam mostaghiman raftam be un address goft
intori nemishe! Baiad be 10nafar befrestish ! Nem idunam cetori fahmid,
amma majbur shodam in karo anjam bedam bebinam kar mikone ya sar karam
خوب هستید میثا جان ؟
همه چی رو به راهه ؟
خوبی میثا؟
اگر فقط بگم قشنگ نوشتی، بی انصافیه! ولی جمله ای بهتر از این به ذهنم نمی رسه! هیچی نمی تونم بگم!!!