قدمهای بهار آروم آروم تو کوچه های شهر می پیچه و باد مثل دوره گرد آشنایی خبر از فصلی جدید و تو شهر فریاد می زنه
امسال هم گذشت..
با همه خوبی ها بدیهاش
با همه غصه ها و خنده هاش
با همه دلگیریها و سرخوشیهاش
با همه با هم بودنا و بی هم شدناش
بازم داره بهار میاد
نمی دونم این سال چی برای گفتن داره
اینبار قراره دست فصلها چه قصه هایی تو تقویم سرنوشتمون بنویسه
پارسال تو همین روزا یه عالمه دعا دنباله راه سرنوشت هم کردیم
چن تاش برآورده شد؟
اصلا چطوری گذشت؟
اما سال دیگه
یه روز تقریبا سرد
دوباره یه روز شبیه امروز
کدوممون هستیم
کدوممون از زیر یه خوار خاک دعا بدرقه راه هم می کنیم؟
چه آرزوهایی برآورده شدن؟
چن تا چشم اشکی و بغض آلودهه؟
خدا می دونه
مهم نیست چون بازم دعا می کنم
دست فصلها بهترین قصه ها رو براتون بنویسه
باد هم قشنگ ترین ترانه هاشو تو گوش تک تکتون زمزمه کنه
امیدوارم خدا تو این روزا برای شنیدن این دعاها بیدار بیدار باشه
آمین..
قشنگ بود ولی تکراری
سلام
فکر کردن به اینده و اینکه قراره چه اتفاقی بیفته گاهی اوقت لذت بخشه ولی گاهی اوقات نیست
الان از اون موقعاست که برام لذت بخش نیست. لذت بخش نیست چون یهو میترسم و تو دلم خالی میشه. خالی میشه که نکنه سال بعد در چنین روزی من چشام گریون باشه؟ حاا میخاد به خاطر خودم باشه یا یکی دیگه
خلاصه ش اینکه:امروز و عشق ست.
ایشششششششششششششالله که سال بعد سال خوبی باشه برا همه مون. به خدا به جایی از دنیا برنمیخوره اگه یه سال شاد شاد باشه برا همه مون
***با همه با هم بودنا و بی هم شدناش

بازم داره بهار میاد ***
این تیکش منو یاده یه خاطره شیرین میندازه.
اردیبهشت امسال طمع با هم بووودنیو با یکی حس کردم که تا عمر دارم طعمش زیر لبام میموونه حتی اگه به بی هم بودن تبدیل بشه
ایشالا سال ۹۱ سالی پر از خنده و شادی و ... باشه.
این فرشته ساده است و خط خطی ست
سر به زیر و یک کمی خجالتی ست
بوی سیب می دهد ، لباس او
دامنش حریر سبز و صورتی ست
گوشواره هایش از ستاره است
تاجش از شهاب سنگ قیمتی ست
سرمه های نقطه چین چشم هاش
ریزه هایی از طلاست ، زینتی ست
تکه ای بهشت توی دستش است
خنده های کوچکش قیامتی ست
دشمنی همیشه در کمین اوست
دشمنش، بد و حسود و لعنتی ست
هاج و واج مانده روی این زمین
او فرشته ای غریب و پاپتی ست
*
این فرشته راستش خود تویی
قصه فرشته ات حکایتی ست
عرفان نظرآهاری
نود گذشت.......با همهء
پستیاش.......و باهمهء
بلندیاش.......وتلخیاش
امیییدوارم....به نود و
یک ...... که روزهاش
کمی نرمتر بگذره و
مهربونتر.............
که وقتی برسیم به
آخرش انقد روزای
تلخش برجسته
نمونه تو تقویم
سالمون..........
یاحق...
ایشالا...
چه خوب که باز اومدی...
انگار که زندگی همین باشه میثا. فصل هایی که میان . سالهایی که می گذرن و زمانی که همیشه پشت دیوارش چیزی برای غافلگیر کردن ما داره.
امیدوارم پشت دیوار زمان برات یه عالم خبر خوش باشه تا غافلگیرت بکنه
سلااااام

اووووه حالا کو تا عید!
ولی خب من از همین الان واست یه دعای خوشگل میکنم!
ایشالله سال دیگه .............................! دوست ندارم اینجا بگم! همون که خودت میدونی!
البته احتمالآ الان یادت رفته و باز میای میپرسی چی؟! کدوم؟!
راستی طعم نه طمع ...
اشتباه لوپی بوود
آمین برای همه ی دعاهای قشنگت ...