"آدم اینجا تنهاست"
آن قدر بلند،
آن قدر عظیم،
که بی قوارگی "هیچ بودنت" را به نرمی به رویت می آورند
همان وقت که نفسی سنگین
به فاصله دورترین قله دنیا را
تا انزوای دودخورده ریه هایت فرو می بری
سبک می شوی
مثل همان جاده ای ای که انگار از بی انتها بر تپه ها جاریست
...
شبهای همسایگی خدا هم عالمی دارد
گاه سایه سحابی ای چند میلیون ساله
روی شانه هایت می نشیند
دقیقا وقتی که خدا آخرین قطره خورشید را در کنار تو هورت می کشد
...
و خدا اینجا تنهاست
تنهایی او تا دورترین لبخند،
تا بالاترین کمرکش جاده پیداست
خدا اینجا، همبازی
دشت، کوه، آسمان، انعکاس و
باران شهاب هاست
به به
عجب منظره ای
کییییف کردم
عاااااااااااااااااالی
متن هم قشنگ بود
مال خودته؟
آره عاطفه جون خیلی جای خوشگلیه.
در مورد متن هم آره.
..و تویی و خدا...تنها...
...مثل بودن تو شبستون حرم..
..مثل فصل راز و نیاز...
...عالی بود میثاجان...
...بدجور هوایی مون کردی عزیز..
مامانگار جون تشریف بیارید
قدمتون بالای سر
"شبهای همسایگی خدا هم عالمی دارد ." این قسمت رو خیلی دوست دارم . دارم بهش فکر میکنم
دلی حس فوق العاده ایه
تو محیطش که قرار بگیری واقعا می تونی دست خدا رو که داره ÷وستت و لمس می کنه احساس کنی..
انگار خدا غیر از چایی خوردن با ابی کارای دیگه ای هم داره ...! بازی کردن با دشت و کوه و ...!
من که باهاش بازی نمیکنم ...!
.
.
.
قشنگ بود ...
دشت و کوه و آسمان..
شما آسمانی هستید شهاب خان
و نظر شما قشنگتر
اینجایی که فرمودین دقیقا کجاست؟؟؟
ییلاقی در زیراب سوادکوه به نام "رجه"
وااااای میثأ چه حألی دأد پریشب تورجه مگه نه؟جأی همه خألی اونجأ بهشت گمشدست اسمونش انگأریه سوپرمأرکت که میتونی هرچندتأمیخأی ستأره بگیری ازش.خدأییش میثأ دقت کردی وقتی میریم رجه هروقت ادم دلش میخأد توهمون طبیعت گم بشه ودیگه کسی پیدأش نکنه؟
آره همین طوره
میــــــــــــــــــــــــــــثا


)
میخام بدونم ، نـــــــــــــــــــــــه میخام بدونم تو خجالت نمیکشی با این عکسا دل منو آب میندازی؟؟؟؟!!!!
نه فقط میخام بدونم
میثا شوووما اونجا شهابم داری؟؟؟؟ اگه آره من یه سربیام اونجا هاااا؟؟؟!!!
(ای منحرف منظورم آقا شهاب که نبود ، شهاب آسمانی بوووود
قربون دلت برم من
آره عزیزم شهاب داریم اون هم از نوع آسمانیش
می خواهی آدرس وبلاگشو بهت بدم؟
خیلی زیبا بود میثا بانو
متن هم که از ته دلت نوشتی واقعا محشر بود
مرسی وانیا جون
وای میثا چقدر قشنگ
دل منم خواست خیلی
ولی مطمئنن قدم من یکی رویتخم چشمات نیست از بس با من دشمنی
حنا چه حالی کرده حتما الان همه فکرمیکنن اوندخترباموهای فرخوشگل تویی
این نیست این نیست گول نخورین
راست میگه اون دختر با موهای فر خوشگل من نیستم
من خوشگل ترم
سلام دوست خوب
من از این به بعد توی این آدرس آپ می کنم:
لطفا اونو جایگزین آدرس و عنوان قبلیم کنین.
مرسی.
یعنی دفعه دیگه که بیایم سرتون خراب شیم ما رو می برید رجه ؟! ... عادل خان رو خیلی سلامشون برسونید زیاد ... از انسانهای نیک روزگارن ... و البت ایضن شما هم نیز بسی بسیار !
این حرفا چیه محسن خان؟
ایشالله اگه شرایط جور در بیاد چرا که نه
در کنار شما بودن برای ما هم لحظه های فوق العاده ایه
عادل هم خیلی سلام می رسونه
پست قبل رو هم
الان خوندم ...
دردهای بی درمان مشترک ...
مزرعه های مشترک و آفت های مشترک ...
همونجا م تو جواب کامنت یه دوستی گفتم متاهلا خیلی خوب متوجه منظورم میشن
در هرصورت مرسی. سلام مارو به مریم بانوی عزیز برسونید
از بچگی هام از کوه میترسیدم ..به خصوص تو شب .. هنوزم اون وحشت همراهمه
جدااااا؟؟؟؟
وای نه فوق العاده استتتتت
میثا جان پس قریون دستت پاشو ننه هفت هشت ده جور ازون غذا خوشمزه ها درست کن بپیچ تو دستمال اون دایناسورتم بردار بریم رجه چند روزی بمونیم.ماشالا دختر پاشو ننه.پاشو خدا خیرت بده.فقط زعفرون قیمه ت کم بود اون دفعه ننه.بیشتر توش زعفرون بکن.پاشو خیر ببینی ننه...
از دست تو مجتبی!!!!
چشم تشریف بیارید قدمتون بالای سر
راستی میثا لینک دونی چطوری درست شد؟
خیلی زیبا هم عکس و هم متن
مرسی آزاده جون
besiar besiar ziba bood....albatte migama ie chizhaei ham hast ke too raje behet komak mikone sabok shi beri pishe khoda...rajeie khaliam nemishe akhe...nboos ...love u
ب______________-له نازنین جونم
تقریبا ساعتای 10 شب بود. روی یه صندلی توی بالکن تنها واسه خودت نشسته بودی. به همین منظره ایی که تو عکس هست داشتی نگاه می کردی. هرزگاه یه خط و خطوطی روی کاغذ می کشیدی. اومدم کنارت گفتی گوش کن. بعدش اینو برام خوندی. خیلی دلچسب بود. جای همه دوستان خالی. تو اون حال و هوا یه جور دیگه می چسبه. البته خط اولش رو من از روی شعر سهراب بهت پیشنهاد دادم. نمی دونم چرا هر وقت می آم رجه یاد اون می افتم. روحش شاد. آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاریست.
مرسی عزیزم آره کاملا یادمه.
یه کمی هم کنارم شعر سهراب و خوندی و رفتی
خیلی خوب منو میشناسی و می دونی که وقتی یه کاغذ و قلم دستم می گیرم سعی می کنی کناارم نباشی کاملا اینو حس می کنم. مرسی عادل عزیزم
چقدر زیبا بود مرسی از پستت.
مرسی آرزوجان
سلااام میثا جان خوبی؟
چه پست قشنگی و چه منظره ی زیبایی!
سلام داداش گلم
آره خوبم مرسی
همیشه شاد باشی عزیزم
مرسی شما هم همینطور افروز عزیز
سلام عزیز..
ینی اون تصویر مه گرفته داغونم کرد...
منا جان من خودم هم عاششششق همین صحنه های مه گرفته اونجام
خوشحالم که باهام هم عقیده ای