"ضمیر من"
دستورداد
"باش "
پس به دنبال آن
"بود "
"هست"
"خواهد بود "
جان گرفتند
فعلهای تجربه نشده ای که با آن ،
برای اجرای نقشهایمان مجبور شدیم
ضمیر من،
"تو" و "او" را آفرید
ضمایر نیازمندی که شد نشانه بودنمان
با ازدواج اجبارفعلها و نیاز ضمیرها
ما زاده شدیم
و مارا آدم و حوا نام نهادند
"بود "
"هست"
"خواهد بود "
اوهوم م م


یاحق...
سلاااااااااااااااام آبجی جان
پستت قشنگ بود ولی من نمیدونم باید چی کامنت بذارم راستش!
عکسه هم خیلی جالبه
سه بار خوندم فکر کنم باید شیش بار دیگه هم بخونم تا سر در بیارم .
عکس بالای پست خیلی قشنگه !
همین ما شدنش قشنگه..
پست سختی بودا!
میثای عزیزم سلام
تبریک می گم جا به جاییت رو... امیدوارم اینجا خونه ی راحتی برات باشه. بلاگ اسکای خیلی راحت و ساده ست... واقعا راضی بودم ازش... امیدوارم برای تو هم همین طور باشه..
ببخش که من خیلی دیر رسیدم. درگیر امتحانا بودم و یه مقدار هم کلاس زبان.. این ترم خیلی برام سخت بود. هم ترم اول دانشگاه و هم اولین ترمی که توی کانون هستم. روش تدریس و درس پرسیدنشون رو نمی دونم و چون ترم های آخر هم هست مباحث خیلی سخته...
به هر شکل عذر می خوام از نبودنم.. نوشته های اون یکی وبلاگت رو خوندم.. اما اون دو سه تای آخری برام نرسیده بود به گوگل ریدر... نمی دونم چرا؟
به هر شکل الان آدرس جدیدت رو گذاشتم تا باز باشم کنارت.. اگه لیاقتش رو داشته باشم. امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشی...
چقدر پستهای خوب رو از دست دادم میثا
خیلی قشنگ نوشتی
واقعا زیبا بود