شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

من از هیچی هیچی نمی ترسم. باور نمی کنی؟ نه؟(منم همین طور)


از صبح تاحالا یه لحظه هم صدای باد قطع نشده. حالام که ساعت 8 شبه نه صدای در و پنجره ها کم شده نه این عادل پیداش شده بنابراین منم تا گردن تو صفحه مونیتور حل شدم تا بلکه این ساعتها بگذره.

کلا از بچگیم آدم ترسویی نبودم مدیونید اگه فکر کنید الان هستما ولی خوب آدمیزاده دیگه..

خب چی کار کنم وقتی صدای شاخه درختها و ترق توروق شکستن چیزایی که نمی دونم چیه یه لحظه از کوچه قطع نمیشه؟

چند دقیقه پیش از جام بلند شدم تا یه نسکافه درست کنم و دلیل اینهمه نترس بودنم و پیش خودم حلاجی کنم دقیقا تو همین لحظه قشنگترین اتفاقی که می تونست پیش بیاد افتاد و برق رفت..

از خیر نسکافه گذشتم و رفتم دنبال کبریت و شمع. دستمو به کناره های میز و کاناپه گرفتم و سعی کردم فاصله اجسام و توی ذهنم محاسبه کنم ولی از اونجایی که همیشه از ریاضی و حسابان و هندسه بیزار بودم یه چندباری با دیوار و اپن کابینت یه سلام و احوالپرسی درست و حسابی کردم.

صدای باد قطع نشده و فضای خونه مثل شب اول قبر تاریکه و از کوچه هم کوچکترین نوری پیدا نیست

توی آشپزخونه که دستم کبریت و لمس می کنه به اندازه کریستف کلمب وقت کشف کردن آمریکا ذوق می کنم هنوز صدای شکستن شاخه درختها از تو کوچه به گوش می رسه و من شجاعانه سعی می کنم بهش بی توجه باشم که ناگهان عبور چیزی رو روی پاهام احساس می کنم.. با یه جیغ بنفش خونه مزین میشه و صدای میو میو پیشو یادم میاره موجود زنده دیگه ای هم به جز منو بامبو ها توی خونه هست.. پیشو رو با یه دست بغل کردم با یه دست دیگه شمع و نگه داشتم و سعی می کنم با حس خانوم هاویشان برگردم سرجام

تو گوش پیشو هی میگم"عزززیزم ترسیدی؟ نترسیا من اینجام" که یهو تکون محکمی به خودش میده و میره زیر میز

1000 بار تاحالا تو همچین شرایطی به خودم لعنت فرستادم که چرا به جای این موجود احساساتی ،

لاک پشتی ،میمونی ، زرافه ای تو خونه ندارم

ساعت 8/30 شده ولی نه از عادل خبری هست نه از برق.

از تو کوچه صدای عجیبی شبیه به اره میاد یاد فیلمی که عصر جمعه با بچه ها دیده بودیم میوفتم اره ای که اون زن و از وسط به دو قسمت مساوی تقسیم کرده بود

ای بر روح و روان هرکسی که تماشای فیلمای ترسناک و پیشنهاد میده. چشامو بستم و سعی کردم به خاطر نیارم ولی تصاویر تموم شدنی نبودند مثل اون خانوم محترمی که یهو از زیر کابینت بیرون میومد و از دندونش خون می چکید

این یادآوری هم باعث شد چند باری یواشکی زیر کابینتا رو چک کنم البته از راه دور تا بلکه اون خانوم مهربون منو نبینه

....

راستی نگران من نباشید من زنده ام همین الان برق اومد پیشو هم کنارم نشسته و صورتش و چسبونده به دستم تا نازش کنم صدای آیفون هم بلند شده و چهره عادل از پشت آیفون پیداست

صدای اره قطع شده و خانوم مهربون که از دندوناش خون می چکه هم رفته خونه اونایی که الان برق ندارن

...

نظرات 22 + ارسال نظر
سفیدبرفی دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:56 ب.ظ http://manoharfhayedelam.blogfa.com/

وای بخدا من دیشب یه لحظه هم چشامو روهم نذاشتم ،صدای باد دیوونم کرد .
میثا جون منم تا 3سال پیش یکی از سرگرمیهام تماشای فیلم ترسناک بود اما کارم به جائی رسید که تو روز روشن هم کابوس میدیدم چه برسه به تاریکی شب.خلاصه اینکه همینقدر هم که الان از اره و دندونای خونی گفتی باید خودمو آماده کنم که امشبم تا صبح بیدار بمونم یا اینکه سر شب 2تا دیازپام بخورم

بخدا من فیلم ترسناک نگاه نمی کنم سفید برفی جان تقصیر این دوستامونه

قطره دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ http://bidarkhab.persianblog.ir

پسر خاله میگه نترس نترس نترس بچه جون ! :))

قطره جان پسرخاله کلاه قرمزی و میگی یا پسرخاله سمانه رو؟

سفیدبرفی دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 ب.ظ http://manoharfhayedelam.blogfa.com/

ااا یه بار هم من اول شدم ...

عزززززیزم

بهنام دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:20 ب.ظ http://harfehesabi.blogsky.com/



سلااااااااااااام!

ببین میثا ! اول بگم که اون قضیه کلآ منتفیه هاااا! خیلی هم خوبه! شاید بعضیا دارن حسودی میکنن!!!


اما در مورد پستت اون قسمتی که گفتی پشیمون شدی چرا جای این موجود احساساتی لاک پشتی میمونی زرافه ای چیزی نگرفتی! خب میتونی به بچه هم فکر کنی هاااا!!!

بعدشم! عادل خان تا اونوقت شب بیرون چیکار میکنن؟! یه بررسی ای بکن هاااا!

سلام
مرسی از این دلگرمیت
وااااااااااای بهنام بچه رو ول نمی کنی تو هم بهخدا قول میدم دیگه نگم لیلا رو بگیر
راجع به عادل هم باید یه فکر جدی بکنم

رها دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:10 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

اینها همش بخاطر اون تاریکی لعنتی بود ...
من هم گاهی یکسری صحنه های خاصی بصورت مالیخولیایی میان تو ذهنم و بیرون برو هم نیستند البته مدتهاست که دیگه فیلم وحشتناک نمیبینم اما صحنه های چندشناک بارها و بارها تو ذهنم گاهی مرور میشه و مرور میشه
مهم اینه که الان همه چی خوبه

آره رها جان
امان از توهم

مریم دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://khahamsakht67.blogfa.com

سلام..فکر کنم اگر اشتباه نکنم،بهم گفته بودید اگر باز پست جدید گذاشتم خبرتون کنم..راستش ادرس وبلاگم هم یه تغییر کوچولو کرده..حالا با پست جدید در خدمتتون هستم،دوست داشتید تشریف بیارید..

چشم عزیزم
مرسی که خبر دادی بهم

مریم سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ http://khahamsakht67.blogfa.com

مرسی که بهم سر می زنید و باعث می شید که انگیزه داشته باشم تا بقیه شو بنویسم..
راستی ادرسم یه 67 هم به اخرش اضافه شده ها..منم با کمال افتخار شما رو لینک کردم.

خواهش می کنم عزیزم

آوا سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ

وای..این تاریکی بد چیزیه به خصوص
که تنهای تنهاباشی.....کسی هم
قرار نباشه بیاد پیشت..شمعم تو
خونه نباشه...و این قضیه دو سه
شب تکرار بشه با همین شرایط
و تو ذهنت هی فکر جن و پری
بیاد............................
خوووووووب درکت میکنم بانو
فیلم ترسناک نبینین بانو
مراقب خودتون باشین بانو
یاحق...

وااای آوا جان خیلی بد بووووود
من اصلا فیلم ترسناک دوست ندارم امان از دوست ناباب

مریم سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ق.ظ http://khahamsakht67.blogfa.com

راستی یه تیکه کوچولوی دیگه هم به اخر پستم اضافه کردم..چون نوشته هامو دنبال می کنی،گفتم بهت بگم..

چشم خوندمش

کاتیا سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ق.ظ

ارررره...

این اره آخرش بود...
میتونم بگم به خاظر شنیدن صدای اره و همچنان پا برجا بودنت ِ تحسینت میکنم.
من اگر بودم با رد شدن پیشی از روی پام درجا سکته رو زده بودم . تو این جور مواقع حرکت های مشکوک و صداهای ناآشنا بدتر از هر محرکی میتونن آدمو از پا دربیارن.

وایییی کتی جان واقعا نمی دونم صدای اره بود یا بیشترش یه توهم بود؟؟؟؟؟؟؟؟
آره دیدی صداهای عجیب غریب تو این مواقع بیشتر هم به گوش میرسه؟

کاتیا سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ق.ظ

مرسی از اومدنت

عززززززززیزم

ناهید خانومی سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://1doostjoon.blogfa.com/

اگه جای من بودی که بیشتر مواقع تنها هستم چی اونم با این طوفانها و قطعی برق اینجا . تازه من همش فیلمای ترسناک میبینم

واااااااااااای نگو توروخدا ناهید
فیلم ترسناک چیه؟ آدم از زندگیش ناامید میشه

پونه سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ق.ظ http://jojobijor.blogsky.com/

ای جانم .نمیدونم چرا ترس وقتی که برق نیست میاد سراغمون .خدا ادیسون رو بیامرزه
خب خدا رو شکر خودت سالمی و اون خانوم مهربون نیومد ببینتد

وااااااااااقعا خدا رحمتش کنه پونه
نه اون خانوم مهربون فکر کنم خیلی حال نکرده بود خودشو به من نشون بده نمی دونم چرا

چیزنویس سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ب.ظ http://chiznevis.blogfa.com

با قطعه ی ادبی "لعنت به خاطرات" در چیزنویس و داستان "من در آوردی" در ولنگاری به روزم!

silent سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ب.ظ http://bikhialeeshgh.blogfa.com/

وای انقدر ترسیدم
من اگه جای تو بودم سکته می کردم

منم همینطووووووووووور

روزگارمو سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 ب.ظ http://mavgola.blogfa.com

سلام.
ای امون از باد .امون از تاریکی.
بد دردیه ای ترس وتوهم.
گرفتارش بودم خودم. درکت میکنم شدید.

می بینم که اینجا پر از آدم شجاع مثل خودمه

قطره سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ http://bidarkhab.persianblog.ir

پسرخاله کلاه قرمزی رو به جان خودم !
من چه کار دارم به ناموس مردم


نه توجه نکردی قسمت اصلی صحبتم راجع به کلمه" پسر خاله" نبود بیشتر روی صحبتم با کلاه قرمزی بود

شهاب آسمانی سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ http://empyrean.blogfa.com/

جالب بود ...
خوب شد پیشوی بیچاره رو له نکردی ...!

اصلا یه ذره نگران من نشدید؟

farzin چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ

asisam salam chera up nimli azsokhanan shoma lizit bordam fis fis fis khofi

بلههههههههه؟

کورش تمدن پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ق.ظ

سلام
با درود بر روح بانویی که توسط اره به دو قسمت مساوی تقسیم شد
شرمنده دیر خدمتتون رسیدم و پستی روی این پست آمد البته درست این بود تا وقتی که من برای این پست کامنت نذاشتم نباید پست جدید مینوشتی
و اما پستت
بسیار خوب نوشته بودی منم لذت بی حد و وافری بردم البته نه بخاطر نحوه نگارشتون بلکه بخاطر اینکه به طرز وحشتناکی ترسیدی.خدا رو 100 هزار مرتبه شکر
لعنت به این برق که بدموقع اومد.تازه داشت جریان جالب میشد.بوی خون به مشام میرسید
من هی به شما میگم این گربه به درد نمیخوره شما قبول نکن.دیدی داشت دور از جونتون قبض روحتون میکرد؟
من میگم این گربه رو اگه نمیکشیش بندازش دور بجاش یه سوسکی،موشی،قورباغه ای بگیر تا هم بتونی باهاش درد و دل کنی هم نترسونتت تازه خوشگلتر هم هست
بجای فیلم ترسناک هم بهتره بشینی کارتون پنگول یا عمو پورنگ رو ببینی
مراقب باش اره به دسته قیافه اش رو مثل عادل خان نکرده باشه.بگو دستش رو از زیر در بده تو چکش کن بعد در رو باز کن
این بود انشای من

خوشحالید که من ترسیدم؟
کوروش خان داشتم قبض روح می شدم به سلامتی
آخه گربه من چه گناهی کرده آخه که اینقدر دوسش ندارین
ولی خداییش عالییییییییی بود مرسی

کورش تمدن پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ق.ظ

راستی جریان fis fis fis چیه؟؟؟؟؟؟؟
مربوط به پنچری میشه؟

والا منم دقیقا متوجه نشدم
احیانا منظورشون همونی بوده که شما فرمودین

Kennassefly پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 06:16 ق.ظ http://gaprap.com

Over Counter Viagra Alternative <a href=http://visdbs.com>viagra</a> Online Pharmacy India Tamoxifen 20 Mg Cipla Pharmaceuticals Sildenafil <a href=http://propecia.rxbill7.com/propecia-tablets-price.php>Propecia Tablets Price</a> Canadian Pharmacy Secure Cephalexin Oral Suspension Dog Dosing <a href=http://propecia.inpills.com/comprar-propecia-online.php>Comprar Propecia Online</a> Priligy Dapoxetin Gunstig Kaufen Nolvadex Sans Ordonnance <a href=http://cod24hs.com>viagra cialis</a> Levitra Costi Cephalexin 750mg <a href=http://clomid.rx-cs17.com/buying-clomid-online-1.php>Buying Clomid Online</a> Cialis Para La Mujer Prix Levitra <a href=http://accutane.mdsmeds.com/buy-acutane.php>Buy Acutane</a> Buy Viagra Discrete Uk Buy Cefixime Online Indian Pharmacy <a href=http://edrug1.com>Cheap Cialis</a> Amoxicillin And Cipro And Drug Class No Script Trimix Ed Meds <a href=http://med84.com>viagra prescription</a> Comprar Kamagra En Madrid Buy Plavix Online Cheap <a href=http://zgdkdz.com>Buy Viagra</a> Regrow Hair Propecia

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد