شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

تقدیم به مریم شیرزاد

برای مریم به بهانه ورورد اولین بهار بی رنگش



مریمم سلام،

برای تو می نویسم 

به یاد تو

و به یاد گل خنده هات که یک ساله پژمرده شدن

به یاد ثانیه به ثانیه اشکهایی که ریختی


می خوام یه چیزو بدونی مریم

درد،

فریاد،

 از غصه ها گفتن

مشکلی رو حل نمی کنه

ممکنه ندونیم از از کدوم نقطه کور یه احساس حرف می زنی که کنج بغضت نشسته و نمی تونی بازش کنی ولی گفتن ازش شاید درمون نباشه ولی می دونم که می تونه یه مسکن باشه

پس حرف بزن،بنویس بنویس

بنویس برامون که غصه هات چه رنگی اند

از روزای بی خورشید بگو

از شبایی که ستاره هاش مث ستاره های تو نقاشی صامتن و چشمک نمی زنن

از چشات بگو که توش فقط

از رنگ زندگی تونالینه سیاه هست و خاکستری


بگو دلگیری مریم

بگو به اندازه بزرگترین ابرای پاییزی خشمگینی از این دنیا

بگو ابر این چشما اینقدر سنگینند که انگاری تا ابد بارون می خوان 

مریم حرف بزن

قول میدم اینجا هیچکی به گریه هات نخنده ،خسته نشه، کلافه نشه

...

مریمم

بهار داره میاد

برامون بگو بهار امسالت خوش رنگ نیست

برای ماها بگو

چون ما هنوز همون آدمای دیروزیم

همون دوستای شیرزادیم

همون خواهرو برادرایی که طاقت دیدن اشکات و تو اون روزا نداشتیم

باور کن امروز هم نداریم


مریمم..

هممون به اون روز امیدواریم

همون روزی که بازم خورشید بتابه

همون شبی که بازم ستاره هاش چشمک بزنن

بازم نسیم روی شونه هات بشینه

بازم دنیای چشمات پر از رنگ سرخوشی باشه

...

اون روز می بینی که خورشید ،ستاره،آسمون

همشون میشن شکل شیرزاد ،

انگاری سلول به سلول این دنیا از چهره شیرزاد شکل گرفته

شیرزادی که داره به مریمش لبخند می زنه

اون روز حتما یادت باشه بازم ماها همون دوستای تو و شیرزادیم که طاقت دیدن یه قطره اشکتو نداشتیم

و نداریم..

نظرات 9 + ارسال نظر
مازیار یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:39 ب.ظ http://iso1364.blogfa.com

همیشه دوست داشتم اولین نفری باشم که برا نوشته هات کامنت میزاره ولی هیچ وقت دوست نداشتم تواین نوشته اول باشم.
چیزی نمیشه گفت جز اینکه ...


سکوووووووووووووووووووووووووت کنی

صبـــــــا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ب.ظ

...

آوا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ب.ظ

خیلی خوب گفتی میثا
خیلی زیبا گفتی.....
حق ِ مطلب رو ادا
کردی.......بغضم
شیکست میثا..
خدا به مریم
صبر بده......
تحمل تحمل
............
یاحق...

آرشمیرزا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ب.ظ

بهار خاکستری بهتر از بهار بی رنگ نیست؟


جواب : نخیر ؛ نیست . هوو بازی در نیار !

تـــــــارا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ق.ظ http://l0ve.persianblog.ir/

رها- مشقِ سکوت دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ق.ظ http://mashghesokoot.blogfa.com/

گاهی وقتها، سکوت، تنها چیزیه که میشه گفت.

آرزو بانو دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:03 ب.ظ http://anahita718.persianblog.ir

زیبا بود خوش به حال مریم...

رها دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:40 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

دل مریم عزیز آرام و صبرش فزون باد

مهدی پژژوم چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:26 ق.ظ

سلام بانو...
سال نو مبارک...
روزگارتان خوش و آرام نازنین...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد