شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

خاطره بازی

11/30 صبح امروز برای کاری رفته بودم بیرون برای نجات از شلوغی و ترافیک خیابون که از تعطیلی مدرسه ها ناشی میشد برای رسیدن به خونه تصمیم گرفتم از تو کوچه های فرعی عبور کنم

ناگهان از یه کوچه ای سر در آوردم که خیلی آشنا بود وقتی جلوتر رفتم مطمئن شدم

دیدم کوچه رو درست اومدم،"مهد کودک پروین" دقیقا همون مهدی که بهنود می رفت 


جلوی در مهد توقف کردم

مامان و باباها اومده بودن دنبال کوچولوهاشون اونام وقتی میدیدنشون با خوشحالی از در می پریدن بیرون و یه نگاه کوتاه به پشت سرشون و برای مربی هاشون دست تکون می دادن

تجربه ای که خودم بارها وقتی دنبال بهنود اومده بودم برام پیش اومده بود



تو افکار خودم بودم که یهو یه پسربچه هم سن و سال بهنود به سمت ماشین کناری من دوید و گفت: خاله سلااااااام امروز شما اومدی دنبالم؟ آخخخخ جووون"

این جمله کاملا به گوشم آشنا بود

 هر بار وقتی من به جای مامان بهنود دنبالش می رفتم همین طور ذوق زده میشد چون می دونست خریدن صدمین بت من و نیم ساعت بازی توی پارک منتظرشه

اینجوری بود که شیشه ماشین و پایین کشیدم وسرم و آروم گذاشتم روی فرمون ، یه وقت به خودم اومدم که قطره های اشک آروم آروم روی دستام می چکید

بعد از چند دقیقه ای

سعی کردم از حال خودم بیرون بیام، اشکامو پاک کردم و برای دختر کوچولویی که دست باباشو گرفته بود دست تکون دادم و لبخند زدم

آماده شده بودم تا ماشین و روشن کنم که صدای یه خانوم مسن و کنارم شنیدم

داشت به خانوم دیگه ای به طوری که منم بشنوم می گفت:"خدایا به همین وقت اذان همه اونایی که بچه دار نمیشن و شفا بده"

دیگه نتونستم خنده مو کنترل کنم، ماشین و روشن کردم و حرکت کردم.

نظرات 16 + ارسال نظر
کورش تمدن سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
خدایا حالا که تو داری بچه میدی حداقل ۲ قلو بده تا حسابی پوست از کله شون بکنن.
خداییش اینقدر بچه دوست داری(آیکون آدمی که خودش رو زده به نفهمی)

خدا جون کوروش و ببخشش یادش رفت داشت برای خودش و هلیا دعا می کرد

آرشمیرزا سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:23 ب.ظ

اختلاف سنی بین بچه ها رو هم در نظر بگیر .
بنظر من بذار عادل یک کم دیگه بزرگتر بشه


امان از دست تو آرش.
من چیزی نمی گم بذار خود عادل بیاد جوابتو بده

بابک سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:30 ب.ظ


اومدم کامنت بذارم کامنت این آرش لعنتی رو که دیدم انقدر خندیدم که یادم رفت چی می خواستم بگم
خدایا به همین دم اذان این آرش رو به راه راست هدایت کن

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااامیییین
حالا بابک یادت اومد چی می خواستی بگی؟

مجتبی پژوم سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:32 ب.ظ http://mojtabapejman.blogfa.com/

به زنیکه میگفتی بیا یه شب پیش شوهرم بخواب ببین اگه صبحش دوقلو نزاییدی اون وقت هر چی خواستی بگو...

واای مجتبی جان شما اینقدر خودتو ناراحت نکن توروخدا
میبینی والله؟این مردا هم فوری یه پیشنهادی به هم میدن که همش منفعته
بابک و آرشمیرزا و محسن خان و کم داشتم مجتبی خان پزوم هم اضافه شد بهشون

رها پویا سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:39 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

آمین
خوبه اگه قراره فکری و قضاوتی اشتباه باشه اینطوری باشه شکل دعای خیر باشه ...
خوبی خودت میثا جان؟

آره رها جان منم باهات موافقم باور کن همونجا تو دلم یه آمین هم گفتم
خوبم قربونت برم تو چطوری؟
چرا اینقدر تو بلاگستان کم پیدایی عزیزم؟

رها پویا سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

چه دعای خیری هم ...

آره با با نداشتنش یه دردسره داشتنش هزارتا

مرضیه سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ http://www.bglife.blogsky.com

بهنود کجاس حالا؟ با مامانش رفته از ایران؟ بزرگ شده دیگه باهات نمیاد پارک؟چرا اینجوری نگاه میکنی...مگه چقد فضولم؟
اینا رو ول کن عزیزم. خودت خوبی؟

قربونت برم من دور از جونت
آرخه بهنود10 ماهه که از پیشم رفته
خیلی بزرگ نشده چون خودش میگه هنوزم دلش برای پارک رفتنای دوتاییمون تنگ میشه

من خوبم گلم تو چطوری دوست مهربون و خوبم؟

نوشینه سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:40 ب.ظ http://nargess7.blogfa.com

مازیار سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ http://iso1364.blogfa.com

ای جووووووووووون الهی فدای بهنود بشم ولی ارشم راست میگه عادل به سن بلوغ رسیده؟؟؟
خودتو نبین ۴۵سالته هاهاها
راستی جمعه منم میام باهاتون بیام ذشت نی؟

خدا نکنه مازیار جان.

لوووووووووس من 45 سالمه؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی جمعه با خودمون نبردیمت اون وقت یاد می گیری راجع به سن یه خانوم نباید شوخی کنی

دکولته بانو چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ق.ظ

راستش می خوای اسممو بذاری فضول بذار ... فقط این مرضیه نمی دونم چرا درست حسابی سوال نمی پرسه که آدم مجبور نشه شخصیتشو رو کنه ! ... من واقعا الان شوکه شدم ... بهنود کی بوده؟ ... کی هست؟ ... چرا پیش تو بوده ؟ ... کجا رفته ؟ ... هان؟ ... هان؟ ... هان؟ ...


وای خدااا مردم از خنده مریم
دور از جونت قربونت برم
بهنود خواهرزاده منه. پیش من نبود ولی همیشه با من بود چون اصلا شبیه بچه ها نیست اینقدر که بین بزرگترا بوده هیچ وقت فکر نمی کردم که یه بچه است بیشتر یه دوست کوچولو برای خاله بود وهست.
همونطور که گفتم 10 ماهه که با مامان و باباش از ایران رفتن

مازیار چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ق.ظ http://iso1364.blogfa.com

نه نه نه غلط کردم تو که ۳سال از بهنود بزرگتری یادم نبود با یه میثای دیگه اشتباه گرفتمت

مامانگار چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ

سلام نازنینم...
..الههههی بگردم...امیدوارم بتونی زودتر ببینیش و دلت وا شه...
...بهنود رو میگم...

سلااام مامانگار جونم
خوبید؟
مرسیییی خدا از دهنتون بشنوه
دلم براش یه ذره شده

وانیا چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ب.ظ

کامنت آرش میرزا خیلی باحال بود کلی خنددیم
خدا حفظش کنه
خیلی شیرنن

اونوقت من الان دقیقا متوجه نشدم شما چرا بچچه ندارین؟
مدیونی اگه فکر کنی فضولم یا خنگما

واااااااااااای وانیا بی خخییییال
راستی کی خیلی شیرینه؟
آرشمیرزا یا بهنود؟

ناهید خانومی چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ http://1doostjoon.blogfa.com/

چقدر بچه خواهر عزیز میشه . اینو خوب میدونم .
هر جایی که هست خدا حفظش کنه .
و خدا از دهن خانمه که دعا میکرد بشنوه

مرسی ناهید جان
خدا همه خواهرزاده ها رو برای خاله هاشون حفظ کنه

آرزو بانو چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:40 ب.ظ http://anahita718.persianblog.ir/

من مدتی مربی مهد بودم عالمین این بچه ها بی نظیرن.

دنیای فوق العاده ایه میتونم تصور کنم چه تجربه قشنگی بوده آرزو جان

دل آرام چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:16 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com/

خاله میثای مهربون ایشالا بهنودت هرجا هست شاد باشه .

قربونت برم من دل آرام عزیزم.
مرسی ایشالله تو هم همیشه شاد باشی آخه می تونم حس کنم خاله ات چه حسی داره الان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد