شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

خدا نامه


خیلی وقته صبا وقتی چشامو وا می کنم از خودم می پرسم

"بازم؟"

این سوال یعنی بازم یه روز دیگه؟

یادمه چن روز پیش وقتی خسته و کوفته از سر کار برگشته بودم

همون وقتی که روی راحتی هال لم دادم سرم و گرفتم رو به سقف و گفتم:

"منو می بینی؟

حواست هست؟ خیلی وقته بین این آدمایی که تو خلقشون کردی گم شدم

دیگه چی کار کنم؟

یعنی هنوز تجربه نیازموده دیگه ای باقی مونده که براش معطلم کردی؟ تو این کالبد هم نشد خدا جون .

شاید من شاگرد بی استعدادیم بذار برگردم

شاید اینبار تو جسم یه آدم دیگه ،یه حشره، اصلا شاید تو کالبد یه گیاه به همونی که تو می خواهی رسیدم، خدا جون اگه بگم غلط کردم دعوتتو پذیرفتم، قبوله؟"

نظرات 16 + ارسال نظر
وانیا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ

اول

وانیا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ق.ظ

چرااااااااااااااااااااااااااا؟
با خودت در نیفت عواقب بدی داره

دل آرام سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:36 ق.ظ http://delaramam.blogsky.com/

میثا جون مطمئن باش به خدا ، اون میدونه داره چیکار میکنه . میدونم که میدونی .
هممون گاهی با خدا اینجوری حرف میزنیم . تو هم بگو ، اونم میشنوه .

محبوب سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://mahboobgharib.blogsky.com

قربون دلت برم میثا جونم ... فدای تو بشم ...
تو هر جوری و تو هر کالبدی که باشی، بی نظیری ...
دلت نگیره ها ...

مامانگار سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ب.ظ

...خدا خودش میدونه که همین کالبد مخصوص خودته.. که داری توش رشد میکنی...داری کوران هارو یکی یکی رد میکنی...داری پروازی میشی...
..دلیلش هم همین خدانامه اس!!...همین که جسمت داره روحت داره کم میاره...
...میثا جان...به فروغ دوتا چشمات نگاهی بنداز عزیزم...

مامانگار سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ب.ظ

..تصحیح = همین که جسمت داره روحت رو کم میاره.

رعنا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:35 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

من وقتی به پوچی میرسم اینجوری میشم .. خیلی حس کلافه کننده ای میشه ..
+
قلمتون رو خیلی دوس دارم ..

خدا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:36 ب.ظ http://www.kajboland.blogfa.com

قبوله، بیا بیا

دوست خدا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://iso1364.blogfa.com

تورو خدا زودتر بیا هاهاها

شهاب آسمانی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ب.ظ

میونه خوبی باهاش ندارم ...!

مجتبی پژوم سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ http://mojtabapejman.blogfa.com/

در دایره ای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت،نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

دکولته بانو سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ب.ظ

میثا جون ... راستش پستتو که خوندم یاد چند تا از پستهای خودم افتادم ... دنبال بهونه بودن برای خوابیدن و بیدار شدن ... خسته از زندگی ... خسته از این همه دویدن و ندویدن ... و به غلط کردن ( دور از جون شما البت ) افتادن ...

گلی چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ http://golenaz1.persianblog.ir/

نه قبول نیست!
اینو به من بارها گفته! باید پای مسئولیتی که از اول قبول کردیم وایسیم! راهیم نداره!
بگرد...خیلی تجربه هست هنوز. یه وقتایی نزدیک قله ایم و فکر می کنیم که همه چی همینه، دیدیمش و تجربه ش کردیم... ولی وقتی یه دو قدم میریم جلوتر ، یهو یه دشت وسیع و قله های بلند تری رو اون دور دورا می بینیم...و باز روزی از نو...
این از تجربه های کوهنوردی 15 سالگیمه...

برای دخترم چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ http://barayedokhtaram.blogfa.com

کاش واقعا میشد تو یه کالبد دیگه برگردیم ؟ تو اعتقاد داری که میشه میثا جان ؟
من خودم خیلی وقتا به این فک میکنم ... به یه فرصت دیگه ...

بهنام چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلام آبجیه گلم
میثا جان، عزیز دل من، یه چیزی بگم؟!

این حرفا اصلآ بهت نمیاد!
بابا دو روز دنیا خوش باش چرا الکی میشینی فکر و خیال میکنی آخه؟!
چند تا دوست خوب
چند تا اتفاق خوب
یه انگیزه واسه فردایی بهتر (حتی اگه قرار نباشه که بیاد!)
اینا کافیه واسه خوش بودن...

مرضیه چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ http://www.bglife.blogsky.com

ای بابا کجا؟؟؟ هستی حالا. انگار حالا اونجا چه خبره...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد