شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

آدم و حوا

 

             

  

من یک زنم ،

گلی پیچیده درتابوت انگ بی وفایی ها

سهمگین تابیده ، سنگین تاب خورده

میان بهت ها،

رسوایی ها. 

  

من زنم

نیازی ساده و راحت

برای دست هر بیگانه ای راغب

زندانی فرصت،

رغبت،  

یک فراری از زندان مخوف،

محبس تکرار صحبتها

میل فریادی رسا

نیاز بی رنگ بسترها  

  

من زنم

یک فدایی در تماس لحظه شک

با تن ارضا

نیاز ساده لمس هوا بر پوستم

زاینده رویش،

نه وسیله، تنگ یک خواهش 

   

من زنم

یک اقاقی یک بغل آرامش و رویا

نه لباسی کهنه و بی رنگ و رو

بر تن این بیمار،

این خسته دنیا 

    

من از جنس پیراهن عشقم 

من از جنس تنم، روحم،آتشم من 

نه سنگینی به روی بالش بی وزن این دنیا  

  

من زنم، 

یک مادرم 

ناله ای شبگیر در سکوتی بی ادعا،

 آبستن روح خدا،

پیچش احساس و دردم من 

 

اسیری با تن نیلی ،

فرسنگها دور از آزادی، 

حس ماندن، 

ویرانه ای متروک بر تن خاکستر اجبار،

بردباری بی بدیل

در تمام عصر و دورانها.

 

رد پای زندگی،

لحظه لحظه خستگی،

جنگجوی بی سپر   

در نبرد تن به تن  

 

منم من  

 یک زنم،

شاخه ای ترد و لطیف، جا مانده در، خشم زمین

ریشه ای از جا برون مانده  

دور از لطف زمینم من. 

 

باورم کن آی دنیایی 

من چو تو 

زاده یک اشتباهم،

اشتباه خوردن یک سیب ، 

سقوط از آسمان، 

نیاز ادراک هوا، خواهش،نوازش. 

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
بهنام شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:20 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

اوووووووووووووووووووووووووول

بابا بی خیاااال
وبلاگ بزرگان اول دومی داره
شما هروقت تشریف بیارید قدمتون روی چشم

بهنام شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:33 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

خیلی قشنگ بود میثا جاااااااان
آفرین بر تو آبجیه شاعر خودم...
همینجوری پیش بری رو دست هیلا صدیقی هم بلند میشی...

تو که همیشه به من لطف داری بهنام جون مرسی

مازیار شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:12 ب.ظ

قشنگ بود ولی تقصیر خودته انقدر میگم نخور دیدی سیب خردی اینجوری شد؟

مرد شنی شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ http://sandman.blogsky.com

جالب بود!

مرسی

دلارام شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:27 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

میثا جون خیلی قشنگ بود ولی بعضی جاهاش یکم گیر داشت به نظرم . یعنی بعضی قسمتها توی خوندن روون نبود .

دلی جان دقیقا درست میگی
چون من اصلا شعر نمی نویسم هیچ وقت
این نوشته هم خیلی فی البداهه بود همینطوری هرچی که به ذهنم اومده بودم و روی کاغذ آورده بودم
مرسی از توضیحت عزیزم

پونه یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ق.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

آره عزیزم چرا که نه منتظرم

پس همین الان می نویسم و آپ می کنم

شهاب آسمانی یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ق.ظ http://empyrean.blogfa.com

خیلی خیلی قشنگ بود ...
آفرین میثا جان ...

مرسی شهاب جان
اونقدرام قشنگ منبود بخدا کلی ایرتد داشت

سفیدبرفی یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://manoharfhayedelam.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود میثا جان

مرسی عزیزم

امید صیادی دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://ommidvar.blogfa.com

دورود /


خصوصی :

میثا شکل اولیه ش بهتر بود که !!! بیشتر به همش ریختی . پر طمطراقش کردی بیخودی . همون یه خورده وزنش رو هم از دست داده . یادت باشه فقط وقتی سرحالی بری سراغ ادیت متون . این انگار گذاشتنت لای گیره که اینو درست کن و تو هم از سر ناچاری این حرکتو کردی با متن . آشفته تر شده فقط . دقت کن . بیشتر . در ضمن اون کامنت رو هم خوندم که گفتی . نکته بدی توش ندیدم . حرفش منطقیه حالا حق داره که بگه اینو یا نه من قاضی نیستم اما فحوای کلامش منطقیه . دلیلی نداره ناراحت بشی ازش . هر کی حق داره نظرشو بگه حتا اگه باب میل ما نباشه . اینجوری فردای روزگار اگه کسی کمترین انتقادی از خودت بکنه طاقتت طاق میشه . وسیعتر نگاه کن . شاد بباشی .

وقت خوش ././././././././././././.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد