شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

شازده کوچولو

تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای.

بازی روزگار نوشته دکتر حسابی

 

 

 ـ بازی روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند. 

 
ـ همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
 
ـانسان عاشق زیبایی نمی شود. بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
 
ـ انسان های بزرگ دو دل دارند: دلی که درد می کشد و پنهان است ، دلی که میخندد و آشکار است.
 
ـ همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که بمیرد .
 
ـ عشق مانند نواختن پیانو است. ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری، سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.
 
ـ دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم. ‏‏
 
ـ اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.
 
ـ عشق در لحظه پدید می آید. دوست داشتن در امتداد زمان. و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
 
ـ راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود.  
 
نظرات 10 + ارسال نظر
گلی شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 ق.ظ http://myoutbox.blogfa.com/

این وبلاگتو لینک کردم.

مرسی دوست عزیزم

غریب آشنا شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:01 ق.ظ

سلام خانمی
رسیدن به خیر . بابت فوت دوست عزیزت واقعا متاسف شدم . روحش شاد
متن زیباییه واقعا چه مرد بزرگی بودند دکتر حسابی !!!!!!

سلااااااااام نرگس جونم
مرسی از لطفتون
باهاتون موافقم واقعا جمله های قشنگین

مازیار شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ق.ظ

پس منم ادم بزرگیم نه؟اخه منم ۲تا دل دارم یکی شادشاد توی جمهای خودمون یکی.......

یکی از قشنگترین نوشته هات بود

باز یکی یه چی گفت تو به خودت گرفتی؟

کورش تمدن شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:40 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
عالی بود
یکی از دیگری زیباتر
دکتر با اینکه نابغه فیزیک بودن ولی چه روح لطیفی داشتن درست مثل بقیه مهندسا(تابلو تعریف کردم از خودم؟)

سلام
بله کوروش خان بر منکرش لعنت.
راستی آقای رییس خوبن ایشالله؟ خستگی سفر از تنشون بیرون رفت؟

مازیار شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:39 ب.ظ

یه لطفی کن میثا جان بنویس پروفسور حسابی

دلم نمی خوادددد

مازیار شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ

اینم خب حرفیه

دلارام شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

دکتر حسابی نه تنها ذهن پویایی داشته ، بلکه روحش هم وسیع بوده .

من هم مدت زیادی نیست که پرفسور حسابی و می شناسمولی هیچ وقت تصورشو ندداشتم که چه اندیشمندی هستند

شهاب آسمانی یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ق.ظ http://empyrean.blogfa.com

سلام میثا جان ...
جملات بسیار زیبایی بود ... بعضی هاشو قبلاً خونده بودم اما نمیدونستم از پرفسور حسابی هست ...!
کاش این مرد بزرگ رو بیشتر به جوانان معرفی میکردن ...
کتاب "استاد عشق" نوشته ی مهندس ایرج حسابی (پسر پرفسور حسابی) که درباره زندگی پدرش نوشته به همه ی دوستان توصیه میکنم ...
پست قبلی رو هم که خوندم ... درکت میکنم ... چون دوست عزیزی رو از دست دادم ... هر چند قرار ده ساله نداشتیم و زیاد همو میدیدیم ...

سلام شهاب جان
هرساله دانشگاهی که من تواونجا کار می می کنم روز ملی کیفیت و به نام دکتر حسابی نامگذاری کرده سالانه برنانامه های قشنگی برای داشجوها ترتیب میده حتی یک بار سعادت اینو داشتیم که پسرشون سخنرانی مجلس و به عهده گرفته بودن.
اگه خوشتون بیاد برای ما سعادته که دعوتتون کنیم و تشریف بیارید

سفیدبرفی یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ب.ظ http://manoharfhayedelam.blogfa.com/

سلام میثای عزیز
خونه جدید مبارک
و مرسی از این جملات زیبا

دختر نارنج و ترنج یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ

جالبه میثا.. خیلی از این حرفا رو به اسم دکتر شریعتی ثبت کرده بودن! مرسی که اینجا حقیقت رو نوشتی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد